اين يك فيلم حكومتي است

Oct 24, 2010
ملك سليمان، يك فيلم حكومتي است
به قلم: محمد مهدي شاه آبادي

ملك سليمان را بايد از نگاه قرآن تحليل كرد؛ حتي اگر بخواهي درباره امين زندگاني صحبت كني... سليمان اين ملك، از خدا دستور مي‌گيرد نه از اسپيلبرگ... فيلمنامه‌اش را هم از قرآن برداشته‌اند بدون رعايت كپي‌رايت... اين ملك صاحبش پيغمبر خداست پس لطفاً آن را با «ارباب» حلقه‌ها مقايسه نكنيد؛ چرا كه خداي خداي سليمان تنها «ربّ» عالم است... اينجا از سحر تقديس نمي‌شود و شرك، محور داستان نيست.. اينجا روايتگري با خداست كه جز به توحيد سخني نمي‌گويد...
ملك سليمان فصل نويي خواهد بود با همه قوت‌ها و ضعف‌هايش... چيزي زيباتر از امام علي (ع) ميرباقري با همه بيماري‌هايش.. روايتگري اغراق‌گونه و دلبخواه ميرباقري، هر چند فيلم ديني را به وادي جديدي برد اما از چنبره درام‌هاي عاشقانه و چرندِ زن‌محور بيرون نياورد و الآن -در مختارنامه- كما كان...
با همه ارجي كه براي يوزارسيف قائلم اما سلحشور به زبان سينما و فيلم سخن نمي‌گويد و ديالوگ‌ها به سان كتابي تصويري گفته مي‌شوند و ...
البته ملك سليمان چيز ديگري است. نه از آن جهت كه جلوه‌هاي ويژه‌اش، ويژه‌ترين جلوه‌ها در تاريخ سينماي ايران است... نه از آن جهت كه فيلم‌برداري‌اش در سطحي عالي است... نه از آن جهت كه -به قول طالب‌زاده- بهترين تصويربرداري، صدا و اجرای اسب‌سواري در سينماي ايران ديده مي‌شود... و حتي نه از جهت نقص‌هايش كه فيلم‌نامه را آن كه قرآن نداند چندان درنمي‌يابد...
ملك سليمان همه اينها هست و البته فراتر از همه اينها... ملك سليمان براي پر كردن داستان و تكرار مكرّرات درام به سبك غربي، جاخالي‌هاي روايت ديني را با ذهن خودش پر نكرده است... بَحراني براي جذاب كردن فيلم، قطامي ديگر به ملت ما معرفي نكرده است... براي نشان دادن محبت پيامبر خدا به همسرش، سري به خانه خودش نزده است... براي روايت‌ كردن قصص انبيا از صراحت در بيان مقاصد آنها نهراسيده است...و بحراني تميز كار كرده است تا باب جديدي گشوده شود براي روايت داستان قرآن و تاريخ انبيا و اوصيا، به روايت قرآن و درايت حديث.
اما درباره محتواي آن حرف زياد است و درباره تكنيك‌اش نيز؛ گرچه از تكنيك چيزي نمي‌دانم و از محتوا جز اندكي نمي‌دانم. همين‌قدر كه پيغمبري براي سياست‌ورزي، هميشه با خداي خود حركت مي‌كند و بزرگي دروغين عالمان با سابقه، او را از راه بازنمي‌دارد. آنها كه به اندازه دو برابر سنّ سليمان كتاب خدا خوانده‌اند و با پيغمبران خدا عكس‌ها داشته‌اند و رياست جواني كم و سن و سال را برنمي‌تابند. آنها كه ملاك‌شان تنها سابقه است و نه «حال فعلي افراد». آنها كه  بر سر بصيرت‌بخشي ياران پيامبر، سنگ‌ها مي‌اندازند؛ آنها كه هشيارانه در برابر پادزهرهاي فتنه مي‌ايستند و ركن «اطاعت از ولي خدا» را در ذهن‌ها و قلب‌هاي مردم ويران مي‌كنند. آنها كه تورات تحريف شده‌شان، تنها سند اتكاي دينداريشان و تنها ممر درآمدشان است.
سليمان با فتنه‌هاي عظيم مي‌جنگد كه توده مردمان را فرامي‌گيرد و چون بلايي بزرگ بر سر ملك او فرومي‌آيد و در اين غبار، جز سخن گفتن و بازداشتن مردمان فتنه زده از سايرين، راهي نمي‌شناسد. پيامبري كه ياران‌اش در يقين به پيامبري او و اطاعت از فرمان او به اشارت دست از گزند فتنه درامان‌اند و جماعتي را با كلام و جان خود از فتنه مي‌رهانند.
آري؛ شيطان تنها درون انسان‌ها را برمي‌انگيزد و آنكه راهي براي شيطان در درونش نگذاشته باشد، از فتنه در امان خواهد بود و همه اينها را فيلم، خوب به تصوير كشيده است.
.... اگر حكومت مي‌خواست براي فتنه اخير فيلمي از تاريخ بسازد، آيا بهتر از اين ممكن بود؟ شايد اين حسن اتفاق هم از الطاف خداوند باشد؛ چرا كه فيلم ساختن و فيلم ديدن ما هم حكومتي است.
لطفاً ملك سليمان را با هيچ چيز مقايسه نكنيد نه با هاليوود نه با ميرباقري؛ ملك سليمان يك فيلم حكومتي است

Link: http://shahabadi.blogfa.com/post-87.aspx

0 Comments نـظــر:

Post a Comment