فرصتی برای ارتقاي تکنیکی سینمای ایران

Oct 16, 2010

شاید بتوان با تعبیری عجولانه و ناشی از ذوق زدگی گفت رویایی و دور از دسترس در حوزه های فنی سینما از جمله به کار گیری وسیع و پرزرق و برق و در حجم وسیع جلوه های ویژه رایانه ای و یا صداگذاری و تصویربرداری و موسیقی که به یمن امکانات کافی و بودجه در خوری که به این اثر اختصاص یافته بود میسر شده و برای نخستین بار سینمای ایران را داخل در عرصه هایی کرده که پیش از این به سبب بضاعت اندکش جسارت ورود به انها را نداشته است. البته در کنار زحمات گروه سازنده زبده چینی در حوزه های جلوه های ویژه و موسیقی باید اشاره ای هم به نتیجه کار حمید قدیریان در طراحی صحنه و حمید خضوعی ابیانه در فیلمبرداری «ملک سلیمان» هم اشاره کرد که نشان می دهند اگر امکانات کافی در اختیار هنرمندان ایرانی قرار گیرد انها در زمینه های فنی هیچ چیزی کمتر از همتایان خارجی خود ندارند. در این میان انچه بیش از هر چیز جلوه گری می کند موسیقی شنیدنی اثر است که نمونه خوبی از یک موسیقی فیلم درست ،استاندارد واصولی است. یکی از مشکلات سینمای ایران در حوزه نرم افزاری درک نادرست برخی از فیلمسازان و موسیقی دانهای ما از پدیده موسیقی فیلم است.البته این معضل در سالهای اخییراین سینما تا حدی فروکش کرده اما به هر حال حکایتش همچنان باقی است.شاید بتوان در این زمینه تقصیر را گردن فیلمهای ملو درام دهه شصت انداخت که اندکی هم فیلمسازان و هم تماشاگران سینمای ایران را بد عادت کرد.در فیلمهای ان دوره که متکی بر احساسات گرایی سطحی و اغراق شده برای جذب تماشاگر و به چنگ انداختن احساسات او بود موسیقی فیلم به عنوان ابزاری برای شیر فهم کردن مخاطب تلقی میشد.از این رو بود که جنبه ارشادی به خود می گرفت و با دگماتیزه کردن فضای اثر اجازه هر نوع برداشت و تفسیر ازاد و خارج از چارچوبهای از پیش اندیشیده شده و مطلوب فیلمساز را از او می گرفت و به نوعی نقش ارشادی می رسید. مثلا در صحنه ای که فیلمساز احیانا ناتوان از القا و انتقال پیام یا احساس مطلوب خود با استفاده از ابزاری که به عنوان کارگردان در اختیارش بود به نوعی استیصال می رسید به کمک موسیقی پر حجم فیلم برای واکنش عاطفی- احساسی تماشاگرش تعیین تکلیف می کرد.حال این رویکرد و سنت غلط را مقایسه کنید با تلقی صحیح و یکسره متفاوت از موسیقی فیلم که در سینمای موفق دنیا وجود دارد و رد پایش را اکنون در فیلم "ملک سلیمان" نیز می بینیم.موسیقی در اغلب صحنه ها حضور دارد اما حضوری کاملا متمایز از انچه در سابقه ذهنی تماشاگران سینمای ایران از موسیقی فیلم وجود دارد.در اینجا نقش موسیقی نوعی نقش همراهی کننده صحنه هاست و به عنوان یکی از عناصر مهم و حیاتی در اختیار فیلمساز برای فضا سازی است.(انچنان که حرکات دوربین و انتخاب لنز و سایر موارد هستند) طبیعی است که در چنین شرایطی موسیقی فیلم نقش طبیعی و البته صحیح خود را در کلیت اثر پیدا میکند و به جای حضوری مزاحم گونه و مستقل از فیلم که ساز خود را بزند به قطعه ای از پازل اثر تبدیل می شود.اما نکته دیگری نیز در این میان باید مورد توجه قرار گیرد و ان هم انتخاب موسیقی اثر بر مبنای فضای کار می باشد.این نکته مساله اساسی و مهم لحن فیلم را می سازد.اگر موسیقی فیلم در تعارض با حال و هوای اثر قرار گیرد موجب اختلال در واکنش های عاطفی- احساسی تماشاگر شده و اصطلاحا به او ادرس غلط میدهد.در "ملک سلیمان" به نظر میرسد که تنوع موسیقایی به مقتضای تغییر در فضاهای فیلم به خوبی رعایت شده و فیلم تماشاگرش را دچار گمراهی نمی کند.چنان که به عنوان نمونه می توان به تفاوت موسیقی در صحنه های جنگی کار که تعدادشان هم در فیلمنامه کم نیست با صحنه پایانی اثر، جایی که سلیمان و همراهانش سوار بر کشتی پرنده در حال مناجاتند اشاره کرد که موسیقی در هر کدام از این صحنه ها به تناسب فضا ی سکانس نوشته شده و بنا بر این به عنوان عنصر کمک کننده در فضاسازی اثر نقش خود را به درستی ایفا می کند.اهمیت این نکته زمانی بیشتر اشکار می شود که بدانیم فیلم در کلیت ساختار محتوایی خود این امر را رعایت نکرده و با خلط گونه های گوناگون سینمایی نهایتا با گسیختگی و فرو پاشیدگی محتوایی و معنایی دچار می شود و البته که فیلمنامه نیز در این میان نقش همیشگی خود را که همان چشم اسفندیار اثر است به خوبی ایفا می کند!
فارغ از بررسی های محتوایی و روایی، "ملک سلیمان" از چند جهت تجربه مفید و لازمی برای سینمای ایرا ن بود. باز شدن درهای فناوری های نوین سینمایی که در سینمای دنیا مدتهاست جای خود را پیدا کرده و روز به روز در حال گسترش و کشف حوزه های جدید تر است به روی سینمای فقیر از حیث امکانات ایران این اعتماد به نفس را در دلهای هنرمندان تکنسین ما به وجود می اورد که در شرایط برابر امکان رقابت با بهترین همکاران خود در دنیا را دارند و به منزله خون تازه ای است که در رگهای نبوغ و خلاقیت هنرمندان ایرانی وارد می شود.افزون بر ان امکان مضمون یابی های بدیع و خلاقانه را به فیلمسازان خوش فکر ما می دهد.فیلمسازانی که فقر امکانات تکنولوزیکی سینمای ایران چشمه های جوشان خلاقیتشان را خشکانده و جسارت ورود به عرصه های نو را از انها سلب کرده است.این موضوع خود به خود میتواند دستاوردهای مبارکی را در جنبه های نرم افزاری این سینما نیز داشته باشد.
عليرضا نداف- سايت سوره سينما

Link: http://www.sourehcinema.ir/articleview.php?cat=28&id=113598

0 Comments نـظــر:

Post a Comment